نیکانیکا، تا این لحظه: 11 سال و 29 روز سن داره

پرنسس کوچولوی ما

نیم سالگیت مبارک غنچه ی نازم

نیم ساله شدی نیکای نیک  سرشتم. شش ماهگیت مبارک نازنینم. شش ماه است که توفرشته ی آسمانی مهمان خانه و نگاه و دل ما شده ای. وچه زیباست مادر نوگل شکفته ای چون توبودن..... شش ماه است که همه ی تلاشم را کرده ام تا مدام درکنارت باشم....تا مدام گرمی آغوشم راحس کنی تا مدام نفسهایت...عطرتنت رابوبکشم... شش ماه است که فقط وفقط ازشیره ی جانم نوشانیدمت تا قوی و سلامت باشی... گاهی عده ای گفتند :خودت وکارت را محدودنکن ...به پرونده هایت برس...اما کارم رامحدودکردم تا بیشتروبیشتر درکنارت باشم وبودنم را حس کنی گاهی گفتند: گاه گاهی شیر خشک دادن اشکالی ندارد کمتر ضعیف میشوی...اما با همه وجود ازشیره ی جانم ...
15 مهر 1392

حرف زدن نیکا....

 عروسک مامان 23 شهریوربود که دیدم همینجوری که داری باخودت بازی میکنی و پاهاتوتودستات گرفتی داری یه چیزی و مدام تکرار میکنی... خوب دقت کردم دیدم داری پشت سرهم میگی بابا بابا بابا وای منو میگی دچار ذوق زدگی وافر شده بودم بابا بهنام اون لحظه توخونه نبود.وقتی اومد براش تعریف کردم وفیلمی رو که ازت گرفته بودم براش گذاشتم...اونم ذوق کرد امانه به اندازه من. باخودم گفتم اگه نیکا یه روز بگه ماما من حتما غش میکنم اما دخترکم الان دوروزه که داری ماما رو هم میگی گاهی وسط گریه... گاهی با باباقاطیش میکنی ومیگی بیشتر وقتی یه چیزی میخوای ماما رومیگی لبای کوچولوتومیبری تو وبهم فشارشون میدی وبایه حالت خیلی بامزه میگی:ماما:: ...
11 مهر 1392
1